چه زیبا و پر از معنا ستودی
درخت پیر را در آن گلستان
گلستانی بهشت آسا که در آن
سپرده دست یزدان عرش جانان
مقدس سرزمین، فخر سماوات
در آن محبوب عالم کرد مسکن
درخت در این فضای سبز و فیاض
نبفسرد از گذشت روزگاران
بسی روز و بسی ماه و بسی سال
به تابستان و در نیکو بهاران
نه بادش را تنه خم کرد نه بوران
نه آسیبی بدید از خشم طوفان
چو کرده ریشه در ارض مقدس
سرافرازیش گردیده دو چندان
جلال این درخت نیک اختر
شود افزون نیابد هیچ نقصان
درخت برپا و بالنده است و زیبا
به لطف نور شمس و فیض باران
همیشه بلبلان شوق و امید
به هر شاخ و برش پران ، غزلخوان
غزلهاشان سرود وصف دلدار
نوا هاشان همه از درد هجران
تو گوئی این شجر در ارض اقدس
که گشته این چنین زیبا نمایان
نمادی از ثبات است و صبوری
نموداری متین از عهد و پیمان
توهم راسخ درختی میوه پرور
ببار آمد ثمر از آن فراوان
خریدارند بسی آن میوهها را
چه بیگانه و چه اندوه یاران
حقیقت گر ثمر باشد شجر را
نه کسری از ثمر یابد نه پایان
مذاق خوش بداند قدر حلوا
که هم پیرش پسندد، هم جوانان
فریدون سال ۲۰۱۱
در پاسخ به مقالهای در مجله پیام بهائی